بادوم
امروز با مامانی به م ...اومدیم.عصری باغ رفتیم و انگور و بادوم خوردین.آب بازی و گل بازی هم که سرجاشه.دوستون دارم.بوووس
نویسنده :
ماماني
17:23
جوجه
تو خونمون دو تا جوجه!!!دیدیم.مرغ عشقای خونه مامانی هم ÷نج تا تخم گذاشتن
نویسنده :
ماماني
17:22
آدامس
سلام.امیرحسین جان.خانم دکتر گفت دندوناتو باید شیارکشی کنن و نیاز به ÷ر کردن داره و در ضمن فلوراید هم زدن.آدامس جویدن هم ممنوع شد.دوست دارم.بوس
نویسنده :
ماماني
17:21
عید فطر94
سلام.پسرای گلم.دو شب آخر ماه رمضون رو خونه بابابزرگ بودیم.خیلی خوش گذشت.بالاخره امیرمحمدم با دستشویی خونه بابابزرگ آشتی کرد.راستی خاله سمانه و سید زهرا جانم عقیق شدن.امشب عیده.فردا هم عید فطر.قرارمون به ختنه امیرمحمد بود ولی بابا بنا به دلایلی😠😠😠بازم اونو عقب انداخت.میگه بذارین برای عید سال دیگه.نمیدونم اون وقت بالاخره راضی میشه یا هنوز بهش اجازه نمیدن.ولش کنیم.شب عیده و فقط اعصابم خورد میشه . بابا م منتقل شهرمون شده😊😊😊😊😊اگه دوباره برنگرده.دعا کنین.امیرحسین جانم برا سنجش رفت و البته خیلی ترسیده بود دستاش سرد سرد بود.ولی همه چی خوب بود خدا رو شکر نمره اش هم 33. خیلی دوستون دارم.بوسسسسس
نویسنده :
ماماني
22:53
پوشک
کماکان درگیر از پوشک گرفتن امیرمحمدم.امروز بالاخره خودش گفت جیش دارم که پیشرفت خوبیه.
نویسنده :
ماماني
1:12
شب قدر
سلام پسرای نازم.دیشب نوزدهم رمضان بود.تا دو که مراسم بودیم.وقتی برگشتیم براتون تعریف کردم که خوبه تا سحر بیدار بمونن.امیرحسین صورتش شست و به زور بیدار موند.فدات بشم.اولین بار چهار نفری سحری خوردیم.اما امروز تا یک خواب بودین.میشه گفت روزه هم گرفتین.کوثر اومد و تا افطار با هم بازی کردین.آخر شلم با آقا سیدحسن برگشتیم.بابا رفته بود فوتبال.دوستون دارم.بوووس.راستی مقدمات شله زرد فردا رو آماده میکنم.
نویسنده :
ماماني
1:10
مدرسه
امیرحسین نازم.اسمت برای شاهد انتخاب نشد.بیشتر خانواده نظامی و شاهد انتخاب شدن.مدرسه ابن سینا نزدیک خونه مامانی هم پر شده بود😢فعلا داغونم.اعصاب ندارم.کار خاله سمیه هم رو هواست.میزان منحل شده.خدایا خودت مشکلاتمون رو به بهترین نحو حل کن.امین
نویسنده :
ماماني
17:33
مدرسه
امیرحسین نازم.اسمت برای شاهد انتخاب نشد.بیشتر خانواده نظامی و شاهد انتخاب شدن.مدرسه ابن سینا نزدیک خونه مامانی هم پر شده بود😢فعلا داغونم.اعصاب ندارم.کار خاله سمیه هم رو هواست.میزان منحل شده.خدایا خودت مشکلاتمون رو به بهترین نحو حل کن.امین
نویسنده :
ماماني
17:33
سوره توحید
سلام پسر گلم.امیرمحمد جانم.دیشب موقع خواب از داداش خواستم سوره توحید رو بخونه که تو شروع به خوندن کردی.مرسی مامانی.سورپريز شدم گلم.این روزا میریم مسجد و داداش هم یه وقتی قرآن میخوره.دوستون دارم.ب ووووس
نویسنده :
ماماني
19:05